بچه ها می خوام برم کربلا دو ست دارید چه دعایی براتون بکنم

من یک روز از خواب بیدار شدم دیدم مامانم میگه ریحانه پاشو می خوایم بریم شمال اولش

گفتم نمی رم ولی بعد راضی شدم  ما سوار ماشین شدیم من خوابم می یومد برای همین

خوابیدم وقتی بیدار شدم دیدم مامانم می گه ریحانه 80 کیلو متری شمالیم من پاشدم دیدم

اون جا پر گاوه خوش حال شدم بعدش 1 گله گوسفند دیدم باز هم خوش حال شدم خلاصه

انقدر حیوان دیدم که قش کردم ما به شمال رسیدیم رفتیم به خانه معلم برادرم رفتیم من 

خیلی خوش حال شدم به من خیلی خوش گذشت

سلام بچه ها

من وقتی برف میاد میرم برف بازی

ولی حواسم هست سرما نخورم

شما چطور؟

شما هم حواستون هست که سرما نخورید؟

بچه ها موقع برف بازی لباس گرم بپوشید، کلاه سرتون بزارید و چکمه بپوشید تا گرم بمونید.

این عکسای منه تو برف بازی

بچه های خوب این یکی از نقاشی های منه

امیدوارم خوشتون بیاد

سلام بچه ها من یه دختر کوچولو هستم. اسمم ریحانه و فامیلیم احمدیه. هفت سالمه.

 من در قم زندگی میکنم.

هر کدوم شما ها که اومدین تو وبلاگ من و از وبلاگ من خوشتون اومد برام نظر بزارید.

امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد.

اینم عکس خودمه